جدول جو
جدول جو

معنی حسن آقائی - جستجوی لغت در جدول جو

حسن آقائی(حَ سَ نِ)
ابن حسین بن اسماعیل حسینی آقائی متخلص به ’فانی’ او راست: توفیقات الهیه. (ذریعه ج 4 ص 500)
لغت نامه دهخدا
حسن آقائی(حَ سَ)
ده کوچکی است از بخش ساردوئیۀ شهرستان جیرفت در 120 هزارگزی جنوب باختر ساردوئیه و 5 هزارگزی جنوب راه مالرو بافت به ساردوئیه. سکنۀ آن 25 تن است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حَ سَ نِ)
شاعر ترک. پسر عبدالله موستاری. درگذشتۀ 972 هجری قمری دیوان ترکی دارد. (هدیهالعارفین ج 1 ص 290)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ شَ)
حکیم شرف الدین اصفهانی. درگذشتۀ 1037 هجری قمری رجوع به شفائی و ذریعه ج 9 صص 529- 531 و هدیهالعارفین ج 1 ص 292 شود
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ ءِ)
بسنوی رومی. درگذشتۀ 1091 ه. ق. او راست: دیوان شعر. (هدیه العارفین ج 1 ص 295)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ)
منسوب است به حسن آباد که قریه ای است از قرای اصفهان، حسناباذی. (سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ)
نام یکی از دعات اسماعیلیه. معاصر ابن الندیم، به بغداد و پس از نفی و تبعید شیرمدی دیلمی به آذربایجان رفته است. (از ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ سِ)
ابن عبدالله لارنده. وی شیخ زاویۀ صوفیان گلشنی در ادرنه و متخلص به سزائی بود و در 1151 هجری قمری درگذشت. دیوان ترکی دارد. (هدیهالعارفین ج 1 ص 298)
لغت نامه دهخدا
(حَسَ نِ رِ)
ابن عبدالرحمان رومی قادری متخلص به رضائی در آقسری بزاد و در قسطنطینیه به سال 1071 هجری قمری درگذشت. او راست: تحفهالمنازل و دیوان شعر ومعرفهالطریقه القادریه. (هدیه العارفین ج 1 ص 295)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ)
ابن قحطبۀ طائی. از سرداران معروف آغاز حکومت عباسی بود. در 97 هجری قمری متولد و در 136 هجری قمری از طرف منصور به حکومت ارمنستان منصوب شد و در 140 هجری قمری او را با 70 هزار سوار به ملطیه فرستاد و جنگ تابستانی سال 162 هجری قمری را او اداره کرد و به داخل روم رفت و رومیان لقب ’تنین’ به وی دادند. او در بغداد در 181 هجری قمری درگذشت. (زرکلی چ 1 ص 238). و رجوع به حسن حلبی شود
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ)
از وزرای مازندران بود و ملا عزالدین جعفر بن شمس الدین آملی کتاب حسنیه را به فارسی در اصول دین و فروع آن در 944 هجری قمری بنام وی نگاشت. (ذریعه ج 7 ص 20)
لغت نامه دهخدا